تاریخ و تمدن
عملیاتی و میدانی کردن تاریخ

   بعد از پخش عکس آدم های بزرگ پیکر،  که در دو سه پست قبلی از آن نوشتم،  این بار از آدم کوتله ها عکس انداختم،  ولی چه فایده،  ما در ایران هیچ تحقیقات عملیاتی و میدانی برایتاریخ نویسی ایرانی نداریم.  بدون فعالیت های عینی ،  تاریخ نویسی کامل نمی شود،  و مطابق عادت یکی دو دهه گذشته،  تاریخ ما،  داستان می شود و داستان.  شاید عزیزانی بگویند امکانات نداریم،  و در حال حاضر با انواع مشکلات و محدودیت های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، امکان کار و تحقیق در میدان ها و سایت های باستانی وجود ندارد.  هم می توان گفت این بهانه است،  و هم واقعیت،  با یک حساب انگاری،  حدود ده هزار نفر جوان باهوش ایرانی،  کم و بیش در حال تاریخ نویسی هستند.  آنها می توانند علاقمندان یا سرمایه گذارانی برای همراهی پیدا کنند، یا با نامه نگاری دستگاه های دولتی را تحت تأثیر قرار دهند.  سپس به سایت های تاریخی بروند، با هوش و تدبیر در تخصص و گرایش خود،  فیلم و مستند بسازند،  و یا هر گونه فعالیت باستانی و تاریخی که می دانند و می توانند انجام دهند.  البته ابتدا باید ذهن آموزش های سنتی قرن 20 ایرانی را دور بریزند،  تا بتوانند دید جدید کاربردی پیدا کنند.

      تقسیم کار برای تاریخ نویسی خیلی مهم است،  در هر صورت اشخاصی فقط می توانند مطالعات شفاهی و نظری داشته باشند،  افرادی میدانی و باستان شناسی هستند،  و عده ای نیز هر دو مورد را طرح تحقیقات خود می کنند.  در شرایط تعلیل و تحلیل های آزاد منفرد بدون سازمان، یافتن نتیجه کار دیگران برای بهره برداری خیلی مشکل است،  بهمین جهت عزیزان باید کوشش کنند،  تا نتیجه تحقیق حرفه ای خود را بهتر در اختیار متخصصین دیگر قرار دهند.  همچنین چه خوب می شود،  که عزیزان تجربه های چگونگی آغاز بررسی های تاریخی مقطعی خود را،  در اختیار دیگران بگذارند.  بنظر من،  درک خواندن یک کتاب تاریخی،  در یک محوطه تاریخی،  خیلی بهتر خواهد بود،  تا در اتاق و پشت میز.  هنگام مطالعه در تختخواب،  داستان لشکر چند ده هزار نفری را،  که مدت کوتاهی چند هزار کیلومتر می پیمایند،  و سپس دشمنان شان را یکی پس از دیگری شکست می دهند،  پذیرفته می شود،  درصورتیکه در محوطه عملیاتی غیر قابل باور می شود.

      مشکل تاریخ ما با کسانی است،  که تاریخ را فقط و فقط در کتاب های چاپ شده می دانند،  و با خواندن مدام کتاب در خانه،  داستان های تاریخی چون فیلم های هالیودی،  بعنوان تاریخ در ذهنشان رفته است.  این قبیل به راحتی می پذیرند،  که الکساندر یونانی و این و آن به ایران حمله کرده،  گرفتند و کشتند و خراب کردند.  کتابها هر چند که در گذشته دور هم نوشته شده باشند،  خالی از انگیزه و ترفند نیستند،  چه برسد چاپ شده های قرن انبوه سازی آنها.  در واقع یک تاریخ دان تاریخ نویس،  حداقل باید در دوره ای که تحقیق می کند،  از ساختار تاریخی آن زمان،  و شرایط اقتصادی و اجتماعی و نظامی و غیره آن دوره،  بمیزان درک از نزدیک داشته باشد،  تا براحتی اغفال نوشته های کتابها نشود.  شاید برای عده ای این موضوع عجیب و غیر قابل تصور باشد، ولی با چند بار رفتن به سایت های باستانی،  بیابان های ایران،  جنگل های ایران و غیره،  و پیگیری تاریخ در محل وقوع،  تجربه عملیاتی و میدانی کردن تاریخ را پیدا می کنند.

   عکس جسد یک آدم کوتله شهر کوتله های شهداد،  و عکس شهر باستانی آنها که محل بازی بچه ها شده است،  مشروح در استان تاریخی کرمان،  عکس شماره 4164.

   پرسش:  یادمه یه مدت مد شده بود که میگفتن موشک در زمان ساسانیان اختراع شده،  آیا درسته؟

   پاسخ انوش:  برای پاسخ رجوع کنید به:  تاریخ گوگرد و باروت در ایران.

   پرسش:  ممکن دلایل و چگونگی ورود افسانه اسکندر به تاریخ و ادبیات ایران را بیان نمائید؟

   پاسخ انوش:  سه دوره کلی تاریخ ادبیات داریم،  قبل از کشف کاغذ،  بعد از کشف کاغذ،  دوران استعمار،  که هر کدام تعریف خاصی دارند.  در ادبیات قبل از کشف کاغذ،  از اسکندر مقدونی خبری نیست،  بعد از کشف کاغذ تا دوران استعمار در ایران،  از اسکندر بگونه ای نام برده شده، که بوضوح ایرانی بودن آن پیداست.  در دوران استعمار وضع بطور کلی تغییر می کند،  و اسکندر مقدونی،  آلکساندر یونانی می شود،  تا زمان این وبلاگ و کتاب موضوع وبلاگ،  که دانایان تاریخ ایران باستان متوجه می شوند جریان واقعی چه بوده است.

      در قرن 20 کتب دانشگاهی ایران و تقریباً تمام جهان را از اروپا گرفته بودند،  و نگارش و تدریس آنها زیر نظر ترفند های استعمار و فرماسون،  و فلسفه آرماگدونی و اینقبیل قرار داشت، کوتاهی از درک این موضوع،  گمراهی در دانش و فلسفه ایرانی را دارد.  باید توجه اگر داده هایاستعمار و امپریالیسم در علوم اکادمی را از ذهن خود پاک کنید،  بعد از خواندن ادبیات تاریخی ایران،  براحتی می توانید بدانید که اسکندر ایرانی بوده است.  یاد آوری نمایم،  آنها قبل از اینکه از دانش تاریخ و تاریخ بگویند،  مقداری داستان و پرت و پلا را بجای تاریخ قالب می کردند،  و عدمدانش تاریخ و داستان گونه نویسی از تاریخ،  همچنان در ایران و جهان ادامه دارد.

   پرسش:  آیا می توان به کتابها و نوشته های بازنویسی شده اعتماد کرد و آنها را بعنوان سند تاریخی حساب نمود؟

   پاسخ انوش:  من که می خواهم یک تاریخ نویس بنیادی باشم،  حتماً باید اصل کتاب یا سند را ببینم،  و به نوعی نسبت به صحت باز نویسی شده آن اعتمادم جلب شود،  تا آن مطالب بازنویسی یا چاپ شده را بپذیرم.  آنچه که می دانم،  بسیاری از کتابها و اسناد هنگام بازنویسی،  دستخوش تغییرات می شوند.

   پرسش:  در مطلب گذشته از ورقه های مسی در آمریکای جنوبی نوشتید،  ولی هیچ توضیح ندادید که چه بودند یا از کجا بودند؟

   پاسخ انوش:  بطور کلی پاسخ و توضیح علمی به این موضوع،  زمان تخصصی و حرفه ای می برد،  آنها متعلق به حدود 3500  سال پیش بودند،  در آن زمان تنها معدن فعال مس شناخته شده جهان،  در استان تاریخی کرمان بود،  برای اطلاع بیشتر به لینک مراجعه نمایید.  فقط دو سه صحنه از نوشته های مذکور در یک فیلم وجود دارد،  که حداقل باید با اندک نوشته های علائمی یافته شده در جیرفت و شهداد مقیاس کنم.

   پرسش:  در مورد اثار تاریخی پدر گرسلی, منو تو 1 در برنامه "ما و فرا زمینی ها" کلی چاخان سر هم کرد در مورد اینکه این گنجینه متعلق به فرازمینی ها است و یا شهر زیر زمینی ترکیه هم برای امنیت در مقابل حمله ی فضایی ها درست شده.  در حالی که این سبک معماری در غار میمند و روستای کله قندی و... دیده می شود. ایا هخامنشیان به امریکا نرفته اند؟ داریوش در اقیانوس هند ترتیب یک سفر جغرافی را داد. شاید ان کشتی ها به امریکا رسیده باشند؟

   پاسخ انوش:  در مورد شهر زیر زمینی قبلاً پستی گذاشتم،  علتی که درباره پدر گراسلی نوشتم، تکذیب همین دروغها بود،  زیرا غربیها به هیچ عنوان نمی خواهند بیان کنند،  که اولین بار ایرانیها یا رد پایی از ایرانی در قاره آمریکا است،  حتی آثار تاریخی بدست آمده را نابود یا پنهان کرده اند. سال گذشته بهزاد بی بی سی به زنگبار رفت،  تا رد پای ایرانیها را در آنجا بیابد،  کمی از آثار تاریخی و جشن و نوروز و آتش ایران باستان را در جزیره زنگبار یافت،  البته بهزاد دید تحقیقات تاریخی نداشت.  در هر صورت من سالها پیش بطور شفاهی شنیده بودم،  که زنگبار را ایرانیها کشف کردند،  و داستانش را بعنوان کشف آفریقا توسط ایرانیها نوشتم.  درباره رفتن گروه های اکتشافی ایرانی به قاره آمریکا،  هم می تواند بله باشد هم نه،  وجود تعدادی آثار تاریخی دلیل بر رسیدن ایرانیها نیست،  دید خوب برای این حرکتها مرحله ای می باشد،  یعنی ایرانیها تا مالزی و کامبوج و ویتنام رفته اند،  آنها به شانگهای یا هنگ گنگ یا فیلیپین،  و آنها با مقداری کالای ایرانی به قاره جدید رفته اند.  تحقیق در این باره خود یک تخصص است،  و کار میدانی و عینی مفصل و پر خرج می خواهد،  و بطور کلی از تواناییم خارج است،  من فقط جهت رد ادعای فیلم فوق اندکی نوشتم.  آنها دست آورد های ایرانی و قاره کهن را فرازمینی می گویند،  و با اینگونه ترفند ها اقدامات استعماری خود را پیش می برند.  عزیزان نسبت به رد و تکذیب اینقبیل ساخته های دشمنان ایران و ایرانی خواهشاً کوتاهی نکنید،  پرسه زدن در گورستان تاریخ،  بدون هدف برای برنامه های آینده ساز،  هیچ فایده ای ندارد،  بزودی مطلبی با عنوان "شطرنج حساب شده" در اینباره می نویسم.

   عکس از فیلم آرگو،  دشمنی با ایران و ایرانی تنها در فیلم های مستند و تاریخی نیست،  در همه فیلمها دیده می شود،  و متاسفانه هیچ یک از ایرانیها نسبت به این فیلمها اعتراض نمی کنند.  فیلم آرگو بشدت ایران و ایرانی ها را می کوبد،  پس خواهشاً جوانان باهوش ایرانی اندکی بجنبند، عکس شماره 7056.

   عکس انوش پای کوه دنا در تابستان 1388 ،  بدنبال انسان های سی هزار سال پیش زاگرس، بزودی درباره تمدن سنگ اولیه زاگرس می نویسم،  عکس شماره 4459.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: