آيين شيطانی كابالا

 معنی لغوی كابالا كهنه و قديمی است اما بطور خاص كابالا نامی است که به نوعی عرفان و تصوف خود ساخته قوم یهود اطلاق می‌شود. این عرفان به گفته خاخامهای یهودی حاوی دانش پنهان قوم بنی اسرائيل است که از سوی خدا و ندبه پیامبرانش رسیده و سالهای مدیدی توسط پیامبران و علمای یهود از آن نگهداری شده است و برای درك آن لازم است كه فرد به درجه روحانی و معنوی خاصی دست پيدا كند. 
با اين فرضيه خاخامهای يهودی كه تلاش می‌كنند نوظهور بودن اين آيين را توجيه كنند به عبارت ديگر آنها معتقدند اين آيين در دل علما و روحانيون يهودی محفوظ بوده و اين شرايط خاص زمانی بوده كه اجازه نداده است تاكنون اين آيين معرفی شود و حتی كار را به جايی رسانده اند كه مدعی هستند پيامبران بزرگی همچون حضرت عيسی مسيح نيز از پيروان و مبلغان اين آيين بودند و تنها بدليل شرايط زمانی حاضر به افشای كامل اسرار آن نشده‌اند. با اين ترفند تلاش كرده‌اند تا پيروان دين مسيح را نيز به سوی خود جلب كنند و از اين رو كابالا به شكلی تلفيقی از يهوديت و مسيحت شده است.

كاباليستها با توجه به در اختيار داشتن امكانات سينمايی و تبليغی صهيونيستها سعی دارند تا پيروان اين تفكر را در طول تاريخ گسترش دهند بطوريكه در برخی آثار تلاش كرده‌اند افلاطون، داوينچی، نيوتن و حتی اسكندر مقدونی را يك كاباليست جلوه دهند.

كتاب مقدس پيروان كابالا « زوهر » نام دارد. زوهر به معنی درخشندگی است و توسط شخصی بنام « شیمون بن یوشع » در قرن دوم میلادی به زبان آرامی نوشته شده است. این کتاب مشتمل بر 18 صحيفه است كه حاوی برداشتهای خاص و مبهمی از تورات و علوم دینی باستانی و عتیق، و همچنين بحثهایی از پیدایش جهان بصورت  روایت اسطوره‌ای و روانشناسی رمز آلود است. 
نكته مهم اينكه از این کتاب درختی استخراج شده بنام سفیروت ( Sephirot ) یعنی « شمارگان ». اصول و مبنای اعتقادی كابالا در واقع همين درخت تمثيلی است.

به هر يك از شاخه‌های اين درخت « سفيره » گفته می‌شود. اين سفيره‌ها عبارتند از :

  1. کتر : به معنی تاج اعلای خداوند و نور ازلی و ابدی بوده و در اسم یهوه تجلی می‌یابد. ( من هستم آن ‌که هستم )
  2. حکماه : به معنی دانش و خرد جاودان و اندیشه ازلی خداوند است که در وحی مستقیم به موسی تجلی می‌یابد.
  3. بیناه : به معنی عقل و برهان است.
  4. حسد : به معنی عشق و مهربانی خداوند و رحمت او نسبت به بندگانش است.
  5. گوورا : به معنی داوری و تنبیه سخت در روز جزا و اقتدار و قدرت و نیروی ازلی و ابدی خداست.
  6. تیفئرت : به معنی عدل بوده و از شقفت یا زیبایی خدا سرچشمه می‌گیرد.
  7. نیصاح : به معنی نهايت  صبر خداوند و نیز قریحه مقتدرانه او است.
  8. هود : یعنی عظمت خداوند.
  9. یسود : دربردارنده نیروهای آفریننده خداوند است.
  10. ملخوت : یعنی ملکوت خداوند که معمولاً در زوهر به نام کنیسه اسرائیل توصیف می‌شود.

نكته بسيار مهم اينست كه كاباليست اين درختها را كاملا در وجود آدمی منبعث می‌بينند و آن را در غالب نه شاخه كه از وجود مطلق انسان سرچشمه می‌گيرد متجلی می‌بينند.

بنيانگذار اين فرقه فردی است به نام فیلیپ برگ. است و نام اصلیش نيز « یوال گروبرگ » است. وی سازمانی با عنوان « مرکز آموزش کابالا » برای جذب چهرهای هالیوودی در لوس‌آنجلس بنا كرد. همسرش « کارن » در کار آموزش و دو پسرش ، « مایکل » و « یهودا »، در امور مالی مرکز به او کمک می‌کنند. از اين فرد و خانواده‌اش زیادی منتشر نشده و غالبا سعی می‌كنند كمتر در محافل ديده شوند.

نكته قابل توجه در فرقه كابالا اينست كه بر خلاف دين يهود كه هيچ گونه امكان ورود به آن وجود ندارد و كاملا نژادی محسوب می‌شود در آیین کابالا محدودیتی از بابت ورود وجود نداشته و از اين رو رهبران اين فرقه با جذب چهره‌های سرشناس هنری، سينمايی و ورزشی تلاش می‌كنند تا هر روز بر پيروان خود كه عموما از ميان قشر جوان هستند بيافزايند. 
تبليغ كننده‌گان اين آيين با وعده‌ی دروغين کسب آگاهی، داشتن اعمال جنسی بهتر و زندگی جاودان به افراد را جذب اين فرقه می‌كنند.

مکانها و بناهای تاريخی ايران : سنگ نبشته خشایارشا در شهر وان ترکیه

شهر کردنشین وان در پنج کیلومتری شرق دریاچه‌ای به همین نام در آناتولی شرقی ( ارمنستان پیشین و ترکیه امروزی ) قرار دارد. ناحیه‌ای که این شهر در آن واقع شده، دره‌ای سرسبز و حاصل‌خیز به طول تقریبی بیست و عرض شش کیلومتر است که از کوهستان‌های بلند پیرامون سیراب می‌شود. خط راه‌آهن تهران - استانبول نیز از همین دره و از شمال شهر وان عبور می‌کند و در حاشیه دریاچه به پایان می‌رسد.
در « وان قدیم »، آثاری از دوره‌های گوناگون تاریخی دیده می‌شود که شامل دژ، گورستان، آرامگاه، برج، مناره، کاخ، کلیسا، مسجد و سنگ‌نبشته‌های متعدد اورارتویی و آشوری است.

در ناحیه مهم و باستانی وان، بجز کتیبه‌های اورارتویی و آشوری، یک سنگ‌ ای نوشته از خشیارشا شاه، چهارمین پادشاه هخامنشی و فرزند داریوش بزرگ وجود دارد. این کتیبه در سینه‌کش صخره‌ای دست نیافتنی و در زیر قلعه بزرگ اورارتویی ( واقع در میانه دو بخش جدید و قدیم وان ) و با ارتفاع تقریبی بیست متر از سطح زمین جای دارد. از طریق پلکانی سنگی که بسوی قلعه می‌رود، می‌توان بیشتر به این اثر نزدیک شد. در این کتیبه، برخلاف کتیبه شلمنصر سوم که در آن منطقه قرار دارد، هیچ نشانی از خشونت و رفتارهای قهرآمیز وجود ندارد و مانند دیگر کتیبه‌های هخامنشی از خوشبختی مردم سخن رفته است.

مضمون کتیبه هخامنشی وان، همانند چندین کتیبه دیگر از خشیارشا و داریوش است. جز آنکه در اواخر آن، خشیارشا بازگو می‌کند که ایده و آغاز ساخت این اثر متعلق به پدرش بوده است و او آنرا به پایان رسانده است.

• خشایارشا در این کتیبه می گوید :

« خدای بزرگ است اهورامزدا، که بزرگ‌ترین خدایان است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که خوشبختی را برای مردم آفرید، که خْـشَـیارشا ( حرف‌نوشت: خَـ شَـ یَـ ـا رَ شَـ ـا ) را شاه کرد. تکِ بسیاری شاه ( متن اصلی: اَئـیـوَم پَـرونـام خْـشـایَـثْـ‌یَـم )، تکِ بسیاری فرمانروا. من خشیارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمین‌هایی با بسیار مردمان ( خْـشـایَـثْـیَـه دَهْـیـونـام پَـرو زَنـانـام )، شاه بر این زمینِ بزرگ و بس دور. پسر داریوش شاه، هخامنشی. گوید خشیارشا شاه: داریوش شاه که مرا پدر بود، به خواست اهورامزدا بسا بهترین‌ها بکرد و فرمان کندن (کَـنْـتَـنَـئـی) اینجا را بداد، جایی که نپشته‌ای ( ديـپـيـم ) ننوشت. پسانگاه، من فرمان نبشتن این نپشته را دادم. اهورامزدا بپایاد با دیگر خدایان (بَـگَـئـیـبـیـش)، مرا و شهریاری مرا و آنچه که کرده‌ام ».

آشنایی با نام‌های سرزمین ایران

بنا بر اسناد تاریخی، شواهد، قراین، فرهنگ شفاهی، کشفیات باستانشناسی و زبانشناسی می‌توان گفت 4 نام برای کشور ایران بکار رفته است. این نام‌ها عبارتند از :

  1. میدیا در ادبیات اروپایی
  2. سرزمین پارس در ادبیات اروپا ( مملکت فارس در ادبیات عربی و فارسی )
  3. سرزمین جم - مملکت العجم ( در ادبیات عرب )
  4. کشور ایران ( آریانا، ایراک، اراک، عراق و ایلام ) از نظر زبانشناسی ریشه‌های واحدی دارند.

• میدیا یا ماد :
نام سرزمین وسیعی است که شامل تمام مناطق کردنشین فعلی و استانهای مرکزی ایران می‌شده است برای چندین سده برای سرزمین فعلی ایران بویژه بخش اصلی ایران فعلی مدیا گفته می‌شده است. مرکز اولین پادشاهی مقتدر ایران بنام دیا اکو ( مدیا ) مادها اکباتان یا همدان بوده است. میدیا یعنی مرکز، وسط ، میانه ، واژه میدل و میدان نیز از همین ریشه است.

• بلاد فارس مملکت فارس، پارس و پرشیا : 
بر اساس کشفیات باستان شناسی که تا کنون صورت گرفت، زادگاه انسان اولیه شرق و شاخ آفریقا و یا احتمالا سواحل خلیج فارس بوده است. یک گروه از این انسانها که در سواحل دریای سرخ و دریای پارس تمدنی ایجاد نمودند با تغییر آب و هوا به شمال مهاجرت نمودند ولی در هزاره های بعد یا عصر یخبندان بسوی جنوب برگشت نمودند که آنها را آریایی می‌گویند.

پارسها یکی از سه شاخه اصلی قوم آریا هستند که در متون قدیم ثبت شده است که حدود 5 هزار سال پیش از شمال دریای خزر بسوی فلات ایران مهاجرت نموده‌اند. گروهی که در خراسان و افغانستان امروزی ساکن شدند به پارتها و آریانها معروف شدند یک گروه نیز در شمال غربی فلات ایران ساکن شدند که به آنها ماد یا مدیا می‌گفتند گروه سوم که به اسب سواری و چابک سواری شهرت داشتند در ناحیه جنوب و سواحل خلیج فارس و جنوب کوههای زاگرس سکونت گزیدند و به پارسها ( اسب سواران ) شهرت یافتند این قبیله بزرگ آریایی پادشاهی قدرتمندی در جنوب ایران ایجاد کردند که بدلیل دسترسی به آبهای بین المللی بزودی شهرت جهانی یافتند و نام آنها بر تمام ایران اطلاق شد.

اروپایى‏ها کلمه « پرشیا » را به ‏کار مى‏بردند و منظور آنها همه اقوام ایرانى بود؛ ولى وقتى عرب‏ها بتدریج به‏جاى کلمه عجم از کلمه فارس استفاده کردند، منظور آنها از فارس، بیشتر فارس زبانان بود و گاهى اوقات نیز کلمه فارس را فقط به استان فارس اطلاق مى‏کردند و گاهى نیز کلمه فارس را به معنى مجوس و یا زرتشتى به‏ کار مى‏بردند.
کلمه « پارس » بعد از اسلام در ایران نیز جاى خود را به کلمه عربى « فارس » داد و مفهوم اصلى خود را از دست داد. کاربرد محدود و نادرست این عبارت باعث شد که دولت ایران در سال 1313 خورشیدى رسماً از همه کشورهاى خارجى بخواهد که به‏جاى کلمه دولت فارس ( پرشیا ) و یا شاه پرشیا، از عبارت قدیمى‏تر "ایران" و « شاهنشاه ایران » استفاده کنند. از این زمان به بعد نام پرشیا که در ادبیات اروپایى واژه‏اى بسیار غنى و متضمن ارزشهاى تاریخى و هنرى زیادى بود، رنگ باخت و کلمه پرشیا به تاریخ پیوست؛ در حالى‏که اصالت نام تاریخى پرشیا و پرس کمتر از نام ایران نبود.

• جم و عجم : 
واژه عجم ( Ajam-Ajaam- Hajam ) در زبان فارسی و در بیشتر زبانهای آسیایی مانند هندی، اردو، پشتو، بلوچی، کردی، ترکی و ... معنی ایرانی و زبان فارسی می‌‌دهد اما در زبان عربی امروزه به معنی غیر عرب بکار می‌‌رود در برهه‌ای از تاریخ به معنای کسی که زبان فصیح عربی را متوجه نمی‌شد می‌‌گفتند. در دوره بنی امیه این کلمه کاربرد تحقیر آمیز داشت ، کاربرد تحقیر آمیز این واژه در ادبیات عرب اکنون جایگاهی ندارد.

جم برادر زاده شالخ و پسر ویوندگیهان ( جیهان ) بود. نخستین کسی که نوروز را برقرار ساخت و درجات مالکین را معین نمود و علامت حکومتی را تصویب کرد. سیم و زر و سایر فلزات را استخراج نمود وابزار و آلاتی از آهن ساخت و اسب و دیگر چارپایان سواری را رام کرد و مروارید صید نمود و مشک و عنبر و دیگر مواد خوشبو را تحصیل کرد و قصرها بنا نمود و آب انبار ساخت و قنات حفر کرد. کیا جم پسر ویوند جهان یعنی نگهدارنده صلح پسر ارفخشاد پسر سام پسر نوح بود پایه این کارها آن بود که او در نوروز دنیا را تصرف کرد و نواحی ایرانشهر یعنی اراضی بابل را آباد کرد نوروز آغاز استقرار قدرت او بود.

• ایران :
ایرانیان قدیم به سرزمین ایران، ایرانویج می‌گفتند که به معنای اقوام ایرانی می‌باشد. بنا بر افسانه‌ها و آنگونه که در اوستا نیز آمده است سرزمین اولیه آریایی ها مکان سردی بوده است که آریاها را مجبور به ترک موطنشان نموده وجای آن در اوستا بخش وندیداد کنار رود (( ونگوهی داهیتی )) تعیین شده است که همان رود وهرود است و در جایی دیگر آمده است وهرود همان رود جیحون است.

ایران در اوستا « ائیریه airya » و در فارسی باستان « اریه ariya » آمده، این وایه در پارتی « آریان aryan » و در پهلوی ساسانی « اران » و در دوره اسلامی به « اراک » تبدیل شده است این واژه در ایرلندی کهن هم به همان معناست و به معنای شریف و نجیب است. در زمان ساسانیان ایران را ایران شهر یا سرزمین ایرانیان نیز می‌نامیدند و ایرانشهری همان ایرانی است این واژه در کلمات اران . آلبان . نیز دیده می‌شود و نام محل یکی از جمهوریهای روسیه بنام استیا بنام ایریستان است که یادگاری از قوم ایرانی در این منطقه است.

قدیمی ترین سند مکتوب با واژه‌ی « ایران » ( Eran ) در سنگ‌نوشته‌های اردشیر یکم بنیان‌گذار دودمان ساسانی گواهی شده است. سنگ‌نوشته‌ سه زبانه‌ی شاپور یکم در کعبه‌ی زرتشت در استان فارس که در این موضوع فقط نسخه‌های پارتی و یونانی‌اش محفوظ مانده، اما نسخه‌ی پارسی میانه‌ی آن نیز با اطمینان، بازسازی‌پذیر است، برای نخستین بار حاوی واژه‌ی پارسی میانه‌ی « ایران‌شهر » EranShahr ( به پارتی : Aryanshahr ) است.

آنچه به لحاظ تاریخی قابل جستجوست این است که اطلاق نام ایران پس از حمله اعراب بطور رسمی بندرت بکار رفته است و کاربرد نام ایران از دوره مغول مجددا در اسناد و منابع رسمی بر سرزمینی با این محدوده جغرافیایی، باب شده است.

مکانها و بناهای تاريخی ايران : برج طغرل

 برج طغرل در شرق آرامگاه ابن بابویه در شهر ری در استان تهران قرار دارد. این برج از آثار به جا مانده از دوره‌ي سلجوقیان است و در سال 1310 با شماره 147 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده‌ است.
برج طغرل با مساحتی بالغ بر 48 متر مربع و ارتفاعی در حدود 20 متر و با اسکلتی خشتی و آجری به صورت استوانه‌ای افراشته، خودنمايی می‌کند که نمای داخلی آن به صورت استوانه است.

این برج شبیه عقربه‌های ساعت بوده و می‌توان از روی تابش آفتاب روی کنگره‌های آن زمان را تشخیص داد. در ضلع شمالی و جنوبی برج دو سردر با معماری طرح رازی ساخته شده است و تقریباً تا ارتفاع 4 متری برج دیوارها به صورت توپ تا قطر دیوارهای حدود 1.5 متر تشکیل شده و دیوارهای بالای ارتفاع 4 متر به صورت تو خالی طراحی شده و وسط آن پلیکانی وجود دارد که درب آن در همان ارتفاع در ضلع شمالی بنا خودنمايی می‌کند که رابطی بین قسمت‌های تحتانی و فوقانی برج می‌باشد.

درب‌ها و قوس‌های رازی که فشار فوق‌العاده‌ای را تحمل می‌کند و تو خالی بودن دیوارهای فوقانی به استحکام بنا کمک کرده و جنس خشت به کار رفته در برج که از زاج و خاک و سفیده‌ی تخم مرغ است بر استحکام آن می‌افزاید. از ویژگی‌های جالب و منحصر به فرد این برج، کاربرد آن به عنوان یک ساعت آفتابی عظیم است.

بدین صورت که شيارهای دور تا دور برج به گونه‌ای طراحی شده که با طلوع آفتاب در سمت شرق بنا، کم‌کم یکی از کنگره‌ها روشن می‌شود و آفتاب به درون آن می‌تابد. با گذشت نیم ساعت از طلوع خورشید، نصف کنگره روشن می‌شود و با گذشت یک ساعت از طلوع خورشید، یک کنگره به طور کامل روشن می‌شود. به همین ترتیب با گذشت دو ساعت دو کنگره و با گذشت سه ساعت سه کنگره روشن می‌شود، تا اینکه لحظه‌ای فرا می‌رسد که خورشید روی نصف النهار منطقه و در بیشترین ارتفاع خود از افق قرار می‌گیرد. در این هنگام خورشید دقیقاً بالای سر در جنوبی برج قرار می‌گیرد، زیرا درب‌های برج کاملاً شمالی - جنوبی بوده و روی نصف‌النهار واقع است.

اختلافات فراوانی میان کارشناسان و مورخان درباره‌ی شخصیت مدفون در این بنا وجود دارد. عده‌ای آن را آرامگاه طغرل بیک سلجوقی می‌دانند و در مجمل‌التواریخ اینگونه آمده‌ است که « سلطان طغرل‌بیک شهر ری وفات رسید و تربتش آنجا برجاست ». 
مورخ نامی ترکیه، فارق سومر نیز محل دفن طغرل را همین مکان می‌داند. عده‌ای دیگر از نویسندگان این مکان را محل دفن خلیل سلطان از فرزندان تیمور لنگ و همسر او شادالملک در قرن پانزدهم می‌دانند. 
در کتاب جامع ری باستان تالیف حسن کریمیان نیز آمده‌ است که گروهی این بنا را منتسب به فخرالدوله می‌دانند.
استاد سید محمد طباطبایی با توجه به تحقیقات مفصلی که پیرامون این اثر تاریخی و شخصیت مدفون در آن داشته‌ است این بنا را متعلق به ابراهیم الخواص می‌داند. پیکر محمد طباطبایی پس از مرگ در جوار این برج در سال ۱۳۷۱ به خاک سپرده‌ شد.

تحقير شاه در برابر تختی

در زمانی که خیلی‌ها برای دست بوسی شاه و چاپلوسی سر از پا نمی‌شناختند، تختی هنگام دریافت «نشان پهلوانی»، در حضور شاه و سران کشوری و لشکری و امرای ارتش، مقابل شاه سرش را خم نکرد تا شاه، نشان را دور گردنش بیندازد؛ عده‌ای از این کار تختی، ناراحت شدند و او را سرزنش کردند. 

تختی قرار است بازوبند و نشان پهلوانی کشتی ایران را از شاه کسب کند، او می‌بایست سرش را خم می‌کرد تا شاه، نشان را دور گردنش بیندازد، اما جهان پهلوان، مقابل محمدرضا شاه هم سر خم نکرد و شاه را وادار کرد دستانش را بالا بگیرد و نشان را بر گردن جهان پهلوان ایران بیندازد. بسیاری از نزدیکان دربار، از این کار تختی ناراحت شدند و پس از مراسم او را سرزنش کردند.

در عکسی از تختی كه کمتر دیده شده و مستند نبودنش سبب شده بود حتی عده‌ای «شایعه» بخوانندش، نفرت جهان پهلوان را از خاندان پهلوی می‌توان به وضوح دید.

ابراهیم افشار در این باره می نویسد: اگر قرار باشد در تاریخ یکصد ساله ورزش ایران، که میلیون‌ها عکس و تصویر از رخدادها و شخصیت‌های موجود در آن به جا مانده است، فقط دو، سه تا عکس تاریخی انتخاب کنیم، یکی همین عكس است. همین عکس بی نظیری که تمام حقایق سیاسی زندگی تختی را به تنهایی بر دوش می‌کشد. همین صحنه‌ای که باعث شد بسیاری از نویسندگان دهه پنجاه و هم دوره‌ای های تختی، آن را به عنوان آغازگر رو در رویی‌های سیاسی پهلوان بزرگ ما تلقی کنند.

در صحنه‌ای ديگر، در روزی که غلامرضا پهلوی، برادر بزرگتر محمدرضا پهلوی، به تالار کشتی آمد و تختی در عوض ارادت و خم شدن مقابل برادر شاه، به مردم اقتدا کرد. اما برخلاف دیگر گزارش‌های سازمان امنيت اطلاعات ايران، این یکی در اسناد ساواک نیامده است.

اختلاف اصلی تختی و رژیم، با این صحنه شروع شد که وقتی غلامرضا وارد تالار شد، هنگامه‌ای به پا شد و مردم آن یکی غلامرضا را تحویل نگرفتند و او کینه این صحنه را به جان گرفت. این یکی از عجیب‌ترین صحنه‌های زندگی تختی است که بعدها حقایق اتفاقات، بلایا و حتی شایعه‌های بسیاری را در زندگی‌اش رقم زد.

در این صحنه، تختی به ملتش تعظیم می‌کند و حسین پور (که تختی او را به نام محمدحسن صدایش می‌کرد)، با لباس داوری دیده می شود.» و این گونه تختی، تختی شد. تختی مظلوم زیست و روزهایی که او را به پاس آزادگی‌اش به تالار کشتی هم راه نمی‌دادند، نمودی از این مظلومیت آزادمردان برای آیندگان بود.

مکانها و بناهای تاريخی ايران : گنبد سلطانیه

شهر سلطانیه یکی از شهرهای استان زنجان است. گنبد سلطانیه، مقبرهٔ اولجایتو ( سلطان محمد خدابنده )، در این شهر قرار دارد. سلطانیه در ۳۴ کیلومتری شهر زنجان واقع است که شروع آن به دستور ارغون‌خان از ایلخانان مغول بوده ولیکن عمر بانی پیش از آنكه بنا انجام یابد به آخر رسید و وقتیکه قازان بن ارغون بر اریکه ایلخانی تکیه زد ابتدا مصمم شد بنای نیمه تمام را باتمام رساند اما به عللی منصرف شد و چون سلطان محمد خدابنده ( الجایتو ) ایلخان مقتدر مغول به تخت سلطنت نشست و مذهب شیعه اختیار کرد، خواست که به آرزوی پدر خود جامه عمل بپوشاند.

او دستور داد که شهریکه دور باروی آن ۳۰۰۰ گام باشد بنا کند و در آن میان قلعه‌ای که ۲۰۰۰ گام دورش بوده از سنگ تراشیده بنا نمایند. دیوار این قلعه طوری بود که بر سر آن چهار سوار پهلوی یکدیگر می توانستند راه بروند، اصل قلعه بشکل مربع بوده‌است و طول هر ضلع آن ۵۰۰ گز بود و یک دروازه با شانزده برج داشت. ناگفته نماند سلطان مدت ۱۰ سال یعنی از سال ۷۰۳ تا ۷۱۳ به ایجاد این شهر تاریخی پرداخت و سلطانیه نامید و پایتخت ایلخانان بعدی ساخت. این بنا در هجوم تیمور لنگ خسارات فراوان خورد و از باقی مانده آن فقط گنبد سلطانیه باقی ماند. 
گنبد سلطانیه بزرگترین گنبد آجری جهان و مقبرهٔ اولجایتو‌ است. این بنا مسجدی است بسیار زیبا از حیث معماری و تزیین و بزرگی در دنیا مشهور است. گنبد مزبور در پنج فرسخی سمت شرقی شهر زنجان در داخل باروی شهر قدیم سلطلانیه قرار گرفته و بنایی است هشت ضلعی که طول هر ضلع آن ۸۰ گز است. هشت مناره نیز در اطراف گنبد دارد. و قدیمی‌ترین گنبد دوپوش موجود در ایران است. رنگ گنبد آبی است. بر روی این اضلاع گنبد بلندی قرار گرفته که ارتفاع آنرا ۱۲۰ گز نوشته‌اند. در قسمت بالایی آن ساختمان دور تا دور اطاقها و غرفه‌ها ساخته‌اند. خود گنبد از کاشی‌های فیروزه‌‌ای رنگ پوشیده. سقف داخل اطاقهای بالا با گچ‌بری‌های و آجرهای رنگارنگ تزیین یافته. در حاشیه طاقها آیات قرآنی واسماالله با خط جلی نوشته شده است.

ساخت این گنبد در سال ۷۰۲ هجری قمری به دستور الجایتو در پایتخت ایلخانیان آغاز شده است و سال ۷۱۲ هجری قمری به اتمام رسید. بعضی از تاریخ نویسان نوشته اند سلطان محمد خدابنده این گنبد و بنای عظیم را بنا کرد که اجساد ائمه اطهار یعنی حضرت علی و امام حسین را از آرامگاهشان به آنجا منتقل کند و مدفون سازد ولی به علت خوابی که دید از این عمل منصرف شد.
این بنا، سومین بنای عظیم آجری جهان است و اولین بنای عظیم آجری ایران نیز است. همچنین در زمان ساخت اولین بنای عظیم جهان نیز بوده است. 
این بنا در فهرست آثار جهانی یونسکو قرار دارد.

جواب دندان شکن

پادشاه روم به کوروش گفت : ما برای شرف می جنگیم شما برای پول

کوروش گفت: هر کس برای نداشته هایش می جنگد

هفت‌سین

هفت‌سین سفره‌ای است که ایرانیان هنگام نوروز می‌‌آرایند. آنچه که در این سفره قرار می‌گیرد، باید دارای هفت خصوصیت زیر باشد:

  1. پارسی باشد؛
  2. با بند واژه‌ی «س» آغاز شود؛
  3. ریشه‌ی گیاهی داشته باشد؛
  4. خوردنی باشد؛
  5. اسم مرکب نباشد؛
  6. برای بدن سودمند باشد؛

بنابراین هر آنچه که دارای این ویژگی‌ها نباشد - اگر چه با بندواژه‌‌ی «س» هم آغاز شده باشد - نمی‌توان جزء هفت‌ سین به حسابش آورد. در زبان پارسی، تنها هفت چیز هستند که این ویژگی‌ها را دارا هستند:

  1. سیر : به نام و عنوان اهورامزدا
  2. سیب: به نام و عنوان سپندارمذ (اسفند)
  3. سبزی: به نام فرشته‌‌ی اردیبهشت
  4. سنجد : به نام فرشته‌ی خرداد
  5. سرکه: به نام فرشته‌ی امرداد
  6. سمنو : به نام فرشته‌ی شهریور
  7. سماق: به نام فرشته‌ی بهمن ۱

هرچند که در سفرهٔ هفت سین باید به هرحال هفت جزء که با آوای «سین» آغاز می‌شوند (نمادی از «سپنتا») چیده شود، ولی برای زینت و چیدمان دلپذیرتر سفرهٔ هفت سین، تقریباً همهٔ خانواده‌های ایرانی اجزاء دیگری هم در سفره می‌چینند و در آرایش و رنگامیزی سفره شان نهایت خوش سلیقگی را اعمال می‌کنند.

آینه و کتابی مقدس در کنار آن هم از اجزائی است که تقریباً در هر سفرهٔ هفت سینی چیده می‌شود. برخی بر این باورند که سکه که نماد «دارایی» وآب که نماد «پاکی و روشنایی» است بهتر است در کنار هم قرار گیرند و سکه را درون ظرفی از آب سر سفره می‌گذارند.

عاشورا

عاشورا، دهمین روز از ماه محرم در گاه‌شماری هجری قمری ، روز مقدس مسلمانان است.شهرت این روز نزد شیعیان به دلیل وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری قمری است که در این روز حسین بن علیامام سومشیعیان - و یاران وی در رویداد کربلا در جنگ با لشکر عمر سعد کشته شدند. شیعیان در این روز سوگواری می‌کنند. اهل سنت روز عاشورا را سالگرد روزی می‌دانند که موسی دریای سرخ را شکافت و خودش و پیروانش از آن عبور کردند و این روز را گرامی و روزه گرفتن در این روز را مستحب می‌دانند.

کلمه عاشورا به معنای «دهم» است. در تقویم رسمی ایران، افغانستان، عراق، پاکستان و هند این روز تعطیل می‌باشد.

 

موزه ملي ايران

موزه ملي ايران با قدمتي بيش از 70 سال، با دارا بودن سیصد هزار شيء و زيربنايي بيش از 20 هزار مترمربع نه تنها بزرگترين موزه باستان شناسي و تاريخ ايران است بلكه از نظر حجم، تنوع و كيفيت آثار نيز جزء يكي از چند موزه معتبر جهان محسوب مي شود. اين موزه در فرهنگ موزه داري ايران به عنوان موزه مادر به شمار مي رود كه هدف از برپايي آن، نگاهداري و پ��وهش در آثار گذشتگان و انتقال آنها به آيندگان، ايجاد و تقويت تفاهم ميان اقوام و ملل، شناخت و نمايش سهم ايرانيان در بالندگي فرهنگ و تمدن جهاني و تلاش در بهبود و افزايش ميزان دانش عمومي مردم است.