تاریخ و تمدن
پزشكی و روشهای بهداشتی و درمانی در ایران باستان (قسمت 3 )

دستمزد دامپزشكان در ایران باستان 
نیاكان ما همانگونه كه انسانها را گرامی میداشتند و در بقای حیات و زنده ماندن آنها میكوشیدند در حفظ حیوانات اهلی و سودرسان كه در كشاورزی و تهیه لبنیات و خدمات جنگی و نیز در امور حمل و نقل كالاها مورد استفاده بوده اند از هر جهت كوشا بوده اند و آزار به اینگونه حیوانات را تحریم نموده و آن را گناه بزرگ و نابخشودنی میدانسته اند. 
در میان این حیوانات گاو كه در آیین زرتشتیان مقام خاصی دارد قابل ذكر است همینطور حیوانات اهلی و مفید دیگری مانندگوسفند – اسب – شتر – سگ بخاطر ارزش فوق العاده اش در نگهبانی و پاسبانی این جانور نسبت به رمهها و اموال و خانوادهها و دیگر ارزشهای مهمی كه این حیوان از نظر مذهبی در آداب و رسوم زرتشتیان دارد میتوان نام برد. 

تعرفه مخصوص درمان حیوانات نیز به صورت واحد و كاملا" مشخص به مورد اجرا گذاشته میشده است و نرخهای تعیین شده را شواری دامپزشكان و پزشكان كه در صدر آنها مانتره پزشك بوده است مورد تأیید و تصویب قرار داده و ایرانیان به موجب این تصویبنامه (تعرفه) عمل میكرده اند. 
اگر یك بیمار كه از نظر ارزش در بالاترین سطح در مقایسه با حیوانات دیگر بوده به وسیله پزشك بیماریهای دامها مورد معالجه قرار میگرفته و درمان مییافته است و به دامپزشك معالج این حیوان یك رأس حیوان كه ارزش متوسط داشته است به عنوان اجرت داده میشده است. 
اگر یك حیوان كه در ارزشیابی حیوانات در ایران باستان دارای ارزش متوسط بوده است و در اثر بیماری تحت درمان قرار میگرفته است به دامپزشك درمان كننده این حیوان یك رأس حیوان كه در معیار ارزشیابی دارای ارزشی در پایینترین سطح بوده است به عنوان دستمزد معالجه داده میشده است. (وندیداد 7-43) 
و اگر حیوانی دارای ارزش فوق العاده ناچیز تحت درمان قرار میگرفته است به معالج این حیوان یك رأس گوسفند تعلق میگرفته است. (واندیداد 7-43) 
و اگر گوسفندی در اثر بیماری نیاز به معالجه داشته است و دامپزشكی این حیوان را تحت درمان قرار میداده و آن را درمان میكرده است به این دامپزشك یك وعده خوارك گوشت دار به عنوان حق درمان پاداش داده میشده است (وندیداد 7-43) 

نوشته اوستایی و ندیداد آگاهیهای نزدیكتری در مورد نرخ گذاری در مورد درمان بیماران (انسانها بیمار و حیوانات) نمیدهد. مثلا" در مورد جراحیها و یا بیماریهای داخلی و یا بطور كلی در مورد بیماریهای صعب العلاج كه درمان آنها با مقایسه با درمان بیماریهای ساده و عادی كه درمان آنها به مراتب كم دردسرتر از بیماریهای داخلی و غیر عادی بوده است. البته در شاهنامه فردوسی گونههای دیگری از پزشكی مانند چشم پزشكی و نظایر آن ذكر شده اند. 


پرورش جانوران و روشهای دامپزشكی در ایران باستان
 
این تنها انسانها نبودند كه در صورت بیماری تحت درمان قرار میگرفتند بلكه جانوران و به ویژه حیوانات مفید برای كشاورزی و زندگی انسان (خاصه حیوانات اهلی) مورد توجه مردم ایران باستان در آن عصر بوده است. از آن جمله اند سگ – گاو – اسب – شتر و گوسفند و غیره – سگ از نظر دینی بخاطر خاصیتها و اختصاصات خارق العاده اش خیلی ارزشمند بوده و برای درمان یك سگ در ایران باستان همانگونه و به همان میزان دلسوزی میكوشیده اند كه برای یك انسان. یكی از ویژگیهای سگ كه به استناد هوشیاری و حس بویایی فوق العاده در آیین زرتشت مقام خاصی را به این حیوان اختصاص داده اند این است كه او را پدران ما در مقام یك جانور مفید تا حد یك انسان محترم دانسته و برایش ارزش قائل میشده اند. 
در آیین مزدیسنا با توجه به وندیداد سگ را در كنار یك موبد قرار میداده اند بدین معنی كه این حیوان در برگزاری آداب و رسوم مذهبی از نظر تأثیر و توانائیش در تراز و ارزش شبیه یك پیشوای دینی بوده است. 
آزار و آسیب رسانیدن به سگ در ایران باستان مشمول مجازات فوق العاده سهمگینی میشده است كه به نوبت از آن سخن خواهد رفت. 

گاو جانور مفید دیگری بوده كه در امور كشاورزی و دیگر بهره برداریها مانند تأمین لبنیات و مانند آن در ایران باستان فوق العاده ستوده شده است و بیرحمی نسبت به این حیوان مفید و كشتن او در آیین مزدیسنا موجب برانگیختن نفرت مردم و اهورامزدا و در آویختن با یكی از بزرگ امشاسپندان یعنی ‹‹وهومن›› شناخته میشده است – در كیش اهورائی بی حرمتی به این فرشته از جمله گناهان نابخشودنی به شمار میآمده كه عقوبت آن دامن آن انسان هتاك را به سختی میگرفته است. 
در یسنا 29 از سرودهای مقدس پیامبر راستین ایران باستان در این خصوص به كفایت سخن رانده شده است. طبیعی است كه در محیط زیست انسانی اگر حیوان بیماری وجود داشته باشد خطر گسترش آن بیماری به زیان محیط زیست جانوران و تمام موجودات زنده دیگر و بیماری حیوانات و انسانهای مجاور آن جانور تا تندرست غیر قابل انكار است – در این خصوص در مورد سگ نمیتوان هیچگونه تردیدی ورزید. 
از این رو نیاكان ما در زمانهای پیشین بطور جدی و مؤثر در درمان سگان بیمار میكوشیده اند. 

در سد در (نوشته آئینی زرتشتیان از زمان ساسانیان) آمده است كه سگ نگهبان انسان و خانه او و گوسفندان است (مراد تمام جانوران مفید می باشد از قبیل گاو – گوسفند و غیره – گوسفند در اصل به معنای ‹‹گاو مقدس›› است اوستایی – Gaus – Spenta ). و آنگاه كه كسی سگی را بیازارد و او را شكنجه و گزند دهد روان او در آخرت سخت آسیب و ستم خواهد دید و در زندگی رنجور و ناكام و در كارها شكتس خورده میباشد – آیین مزدیسنا آزردن سگ را به طور كلی در زمره گناهان بس بزرگ و غیر قابل بخشش میدانداز اینرو در اوستا (واندیداد) از جانورانی كه به سگ آزار میرسانند به زشتی یاد میشود. 
در كیش مزدیسنا سگ ارج و مورد استفادة فوق العاده ای دارد. خواص و ویژگیهای این جانور مانند وفاداری – نگهبانی – هوشیاری – حق و نمك شناسی و مخصوصا" حس بویایی فوق العاده قوی و دیگر خواص او كه در بسیاری از مراحل آئینی و آداب و رسوم دینی برای زرتشتیان در برگزاری بسیاری از مراسم بایسته مذهبی مانند مراسم سوگواری و دیگر آئینهای سنتی شاهد و مؤید ارزش این حیوان میباشند و او را به عنوان یك حیوان مقدس معرفی مینمایند. 
مردگان زرتشتیان باید برای یك مدت خیلی كوتاه در معرض نگاه یك سگ گذاشته شوند. 
نخست اینكه دید سگ مرگ قطعی شخص در گذشته را نشان میدهد كه شرخ مفصل این موضوع در حوصله این مقاله نیست. 

سگ نگهبان روان درستكاران است و آنكس كه بر مبنای اشا بیاندیشد سخن بگوید و عمل كند و روانش در پناه این حیوان خواهد بود. سگ روان این اشا پرستان را از زمان وقوع مرگ تا پس از گزار از پل چینود (چینوت) همراهی میكند تا آنگاه كه این روان با شادمانی از محكمه قضایی به سرداوری اهورامزدا و یا شركت فرشتگانی چون – مهرایزد – سروش ایزد كه در سر پل چینوت تشكیل میگردد بگذرد و پیروز و سربلند به بهشت برین برود. 
سگ روان پاكان و درستكاران را در حین سه شب اول تا آغاز بامداد روز چهارم پس از مرگ در پناه خود میگیرد و این روانها را از هر گونه گزندی محافظت میكند. 
در بامداد روز چهارم دختر زیبایی كه دو سگ به همراه دارد بدانجا میآید و روان شخص پاك طنیت را با خود میبرند (وندیداد 19- 30 و 13-9) 
همانگونه كه در پیش گفته شد در ارزشیابی سگ در همان منزلت و احترام است كه یك موبد راستین و درستكار در كیش مزدیسنی است. 
فرمانهای سد در كه برای زرتشتیان در مورد رفتار با سگ آمده است بدین شرح میباشند. 
به هنگام خوردن خوراك باید سه بخش از این خوراك به سگ داده شود – این كار را باید شخص بهدین پیش از آنكه خود به خوردن خوراك بپردازد انجام دهد زیرا سگ بر همه مقدم است. 

انسان نباید از افتادگی و بی آزاری سگ سوء استفاده نموده و این حیوان مفید را بیازارد و به دلائل گفته شده نباید در خوراك دادن و پرورش این حیوان دریغ ورزید و در آن غفلت و مسامحه روا داشت (در 31 از سد در دین) – در آنجا آمده است كه این خود كرفه (كارنیك) بزرگی است كه انسان به سگ خوراك بدهد – گامهای بلند و ناراحت و بیدار كننده نباید برداشت به هنگامی كه انسان از كنار سگی میگذرد كه در خواب است. 
به استناد وندیداد 13 از 3- 14 كشتن سگ یكی از گناهان كبیره و قابل مجازات است. 
در وندیداد (13 از 5 تا 19) دربارة فواید سگ از نظر نگهبانی و وفاداری و حق شناسی و پاسداری به تفضیل سخن رانده شده است به همین منوال وقتی سگ چوپان و سگ نگهبان و سگان خانگی را گرسنه نگهدارند گناهی نابخشودنی را مرتكب شده اند و آنكس كه این گناه را بكند باید مجازات شود و به كیفر رسد (وندیداد 13 از40 تا 47). 

در زمانهای پیش یكی ازعادات ایرانیان این بوده است كه به سگ سهمیة خوراكی روزانه مانند انسانها و افراد خانواده تعلق میگرفته است و این سهمیه در تابستان روزانه سه بار و در زمستان دوبار بوده است. 
به خاطر این تغذیه مرتب و كمك سر وقت به سگ این حیوان پس از مرگ خوراك دهندگانش به یاری این پرورندگان نیكوكار میشتافته و روان آنان را در سر پل قضاوت میرهانیده است. 
همانگونه كه گفته شد سگ پاسدار مردمان و گوسفندان در این جهان است و در جهان دیگر نگهبان و رهاننده روان انسانهای راست و بی آزار و بی آلایش است. 
در سد در چنین آمده است كه اگر جهان با فقدان سگ روبرو میشد گوسفند امكان حیات نداشته و جهان هستی با كمی حیوانات اهلی و خانگی و سود رسان مواجه میشده است. 

هر گاه كه سگی پاس میدهد دیوان و درجان فرار كرده و جای خود را ترك میكنند – سگ بستگی و تعلق به روح القدس (سپنتامئینیو) دارد و در بامدادان مخلوقین وابسته به روح و نیروهای پلید و شیطانی را نابود میكند (وندیداد 13-1) در مقام والا و فوق العاده خود سگ موجودی است كه هوشیاری فوق العاده دارد و پس از مرگش در بهشت زندگی خواهد كرد و جای او پیوسته در جوار نیكان خواهد بود. 

روان گناه كاران و آسیب رسانندگان به سگ چوپان و سگ خانگی و سگ نگهبان و سگ تازی و آنكس كه این جانوران مفید را بكشد پیوسته نالان و مأیوس خواهد بود و با آلام و شكایت به سوی زندگی آینده میرود و به مانند گرگی است كه در گودالی به دام افتاده است و ناله میكند. 
و نیز در دنباله آن آمده است كه هیچ روانی به یاری این روان نخواهد شتافت و پس از آنكه صاحب روان بمیرد گرچه این روان از ترس میگرید و ناله میكند و نیز دو سگ نامبرده بالا كه نگهبان و رهاننده در سر پل چینوت میباشند به كمك او نمیآیند و گذشتن او را از پل امكان پذیر نمیسازند – (وندیداد 13-9). 
در اصل چنین است كه هر كس كه سگ را از گزند برهاندم و به او پناه دهد روان خویش را از گزند رهانیده و در آخرت همان سگ روان این شخص را در پناه خود خواهد گرفت. 
و آنكس كه در حق این جانور بی زیان قصور و ستم روا دارد روان او پس از مرگ همدم دیوان و خرفسترن و جانوران زیانكار خواهد بود. 
در وندیداد آمده است كه آنان كه سگان نامبرده بالا را آزار دهد و آسیب رساند روان در گذشتگان خویش را تا نهمین نسل آیندة خود در سر پل چینوت میآزارد و مانع عبور آنان از این پل میشود. (وندیداد 13- 2 و3). 


شرح زیر كه عینا" نقل قول میشود از یكنفر زرتشتی دیندار از اهالی شریف آباد – اردكان – یزد به نام رستم نوشیرواناست و جا دارد كه گفتههای ایشان را در این مورد بدون هیچگونه تغییری به آگاهی برسانم – این مرد كه در كوتاه زمانی پیش در گذشت شخصی سخت دیندار بود و متأسفانه فرزندی نداشت و بنا به وظیفه و عاطفه انسانی و مذهبی خود به پرورش و تغذیه سگان میپرداخت و به سگان آواره پناه میداد – ایشان چنین اظهار داشتند – بستگیهای روانی و پیوندهای دینی یك فرد زرتشتی پس از مرگ با سگ به استناد مدارك موجود مذهبی و آنطور كه در انجام مراسم زرتشتان دیده میشود یك پیوند ناگسستنی است. سگ نگهبان روان است و یك شخص دیندار نباید به سگ خوراكهای كهنه گوشت سخت كه دارای استخوان زیاد باشد و ماندههای خوراكهای خانواده بدهد (وندیداد 15-3) زیرا سگ به روایت سد در احقاق سهمیه خوراكی خود حق دارد و این خوراكها را باید تازه و پیش از دیگران به او بدهند و این یكی از فرمانهای آئین زرتشتیان است. 

سگ در مقام دینی خود برای آن نیست كه انسان به او خوراكهای متعفن و مانده و غیر قابل خوردن بدهد. انسان باید سهمیه سگ را در یك بشقاب و یا ظرف پاكیزه به او بدهد به گونه ای كه سگ بتواند بی هیچگونه زحمتی آن خوراك را بخورد. زرتشتان باید معمولا ظرف ویژه ای برای سگ داشته باشد كه ‹‹تاس روئین›› نامیده میشد و این ظرف در مراسم مذهبی و نمازهای عمومی نیز به كار برده میشود. در موقع گذاشتن ظرف غذا به پیش سگ باید سه بار نماز اشم و هو و سه بار نماز اهوناوئیر به جای آورد و این در حین سرد شدن غذا برای سگ (وندیداد 15-3) زیرا روانیست كه به سگ غذایی داده شود كه گلوی او را بسوزاند (وندیداد 15-4) و در حین تغذیه سگ باید شخص خوراك دهندة بهدین به ‹‹واج سروش››(در ذكر و اندیشة فرشتة فروتنی كه همان سروش – اوستایی – Sraosa است، باشد). این شخص مادام كه سگ مشغول خوراك خوردن است، دو نماز نامبردة بالا را به آرامیبه زبان میآورد و در مقام میزان این جانور مفید و با حرمت اندكی از سگ و ظرف خوراك او فاصله میگیرد تا سگ احساس مزاحمت نكند و بدون ترس خوراكش را بخورد و پیش از آنكه سگ سیر شود و از ظرف خوراك فاصله بگیرد نباید این میزبان به او نزدیك شود و نباید از این واقعیت غافل بود كه اگر سگ گرسنه ای سیر شود و نگهبانی خود را برای روان در گذشتگان بهتر و پاسبانه تر انجام میدهد. 
دادن جای آرامش و سكونت به یك ماده سگ حامله و پرورش دادن نوازدانش در كیش مزدیسنی به گفته ایشان همانند پرورش و تربیت فرزندان خود انسان بوده، و به همان اندازه پر ارج و كرفه است و در ردیف نیكیهای بزرگ میباشد. 

و در مقابل آن در میان زرتشتیان پرورش گربه و سكونت دادن به آن خلاف دین بوده و گناه شمرده میشود. زرتشتیان عقیده دارند كه خانه ای كه در آن گربه پرورش داده شود محل سكونت دیوان خواهد بود. در این خانه دروغ و ناآشتی و جدال حكومت میكند و آنچه را كه انسان به گربه به عنوان خوراك بدهد تبدیل به غذای دیوان و موجب نیرومند شدن آنان و وسیله ای برای مقابله با جهان راستی و موجب تقویت آنان برای و نزاع و سرسختی در مقابل امشاسپندان و سپنتامئینو میشود و آنان را میآزارد. 
علاوه بر این عقیده بر این است كه این حیوان در نوع خود بیماری زا و نكبت انگیز میباشد و اگر خانواده كشاورزی گربه را پرورش دهد این خانواده بیماریهای انسانی و حیوانی و بلاهای طبیعی خشكی و خشكسالی و خصومت را به عنوان پاداش در مییابد – گربه به عنوان فرستاده روح شیطانی و اهریمنی شناخته شده. او یاور و همتای روح خشن بوده و موقعی كه زرتشتیان نماز میخوانند به این رح نفرین میكنند – در نماز كشتی آمده است شكست اهریمن باد – شكست ضد ضده باد – گناه مینو در و نداوا – هما دیوان و دروجان و جادویان گجسته تك دار و دوزخ نگونه و نگونساز مرگ بن – هیچ كارشان به كامه نبود (نبوت) هر كار و كرفه اشویی كه بوت به كامه او رمزد خدا وسی و سه امشاسپندان پیروزگر …… در خانه ای كه به حد وفور سگ وجود دارد در وندیداد به عنوان دومین محل پاك و مستعد در روی زمین شناخته میشود در دایره ای كه به شعاع آن صدای پاسبانی كردن سگ بی نیاز سیری ساطع شود دیوان و پلیدمنشان و شیاطین میهراسند و فرار میكنند. 
177_74_1
سگ ناجی و نگهبان جانوران سودمند منجمله گاو در برابر آزار و ترس حیوانات درنده و گرگ است. در ایران باستان سگان مرده را مانند انسانهای در گذشته تدفین مینموده اند ولی این روش دیگر در میان زرتشتیان امروز معمول نیست. 
وندیداد چنان مینمایاند كه زرتشتیان در ایران باستان حتی مراسم ساده ای را پس از مرگ سگی برای او انجام میداده اند و امروزه نیز به شیوه بسیار ساده ای مشاهده میشود كه زرتشتیان مؤمن در مناطق و روستاهای كوچك زرتشتی نشین پس از آنكه سگی مرد لاشه او را به خاك میسپارند و به یاد و به پاس خدمات پاسبانی و وفاداری این حیوان لااقل سالی یك مرتبه خوراكی تازه و گرم برای سگهای دیگر تهیه نموده و به خورد آنان میدهند. 
در وندیداد نیز از جانورانی نام برده میشود كه پرورش دادن آنان در آیین زرتشتیان جایز نیست زیرا اینگونه جانوران پیوسته مزاحم حیوانات مفید و اهلی بوده و به انسانها و كشاورزی و آنچه به نفع راستان و جهان نیك اندیشان است آسیب و گزند میرسانند نمونه ای از آن در صفحات پیش ذكر شد و آن گرگ است كه پیوسته دشمن سگ بوده و با این جانور مفید در خصومت به سر میبرد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: