تاریخ و تمدن
پزشكی و روشهای بهداشتی و درمانی در ایران باستان (قسمت 2 )

ناگفته نماند كه پزشكان دیگر نیز به داروهای او بهتر بگوییم به توانایی و دانش پزشكی او نیاز داشته و پیوسته از او مدد میگرفته اند. داروهای مؤثری كه در بالا ذكر شده (وندیداد 7-15 و دنباله) زیر نظر مستقیم او و با توجه به دستورها و ضوابط مذهبی به وسیله افراد متخصص و صلاحیتدار تهیه میشده و برای مصرف در اختیار نیازمندان و پزشكان قرار میگرفته است. 
پزشكان رشتههای دیگر در هنگام داوای بیماران خود از مشورت با او غافل نمیشده اند و این همكاری جز لاینفك نظام پزشكی در ایران باستان در میان پزشكان گروههای مختلف بوده است. 
نظر به توانایی و منزلت و وجهه ای كه این پزشك در اجتماعات ایران باستان داشته میتوان گفت كه ارور پزشك (گیاه پزشك – دارو پزشك) را با داروسازان و دارو شناسان امروز مقایسه كرد. 

ولی نباید فراموش كرد كه با در نظر گرفتن دانش و امكانات دارو سازی آن زمان و مقایسه آنها با متدها و امكانات امروز، یك داروخانه در زمانهای پیشین در حد یك ‹‹عطاری›› در امروز بوده و یك دارو ساز آن زمان در امر مقایسه شبیه به یك ‹‹عطار›› در قرن بیستم بوده است و یا در حدود آن. 
در نوشتههای اوستایی آگاهیهای لازم دربارة چگونگی تهیه داروها و عصاره گیاهان در ایران باستان به چشم نمیخورد ولی مورخین یونانی و عرب و حتی پزشكی این اقوام حكایت از توانایی و تبحر ایرانیان در تهیه داروهای مختلف و مؤثر كه یونانیان و عربها را به اعجاب واداشته است میكنند. 


5-
 مانتره پزشك (اوستایی – Maoro- baesaza) یا پزشكی كه به كمك و وردهای مقدس و آسمانی درمان میكرده است. او كسی است كه روش و هنر درمانیاش به وسیلة زمزمة كلمات آسمانی و قطعات اوستایی كه برای نیروهای درونی و سلسله اعصاب و فاكتورهای روانی انسان درمان بخش و فوقالعاده مؤثر میباشد، انجام میگردیده است و جز با این روش، او هنر پزشكی و درمان بخشی خویش را به كار نمیانداخته است. (وندیداد 2-29 و 37 ویشت 5-93). 

از جمله بیماران و مراجعین او در درجه اول بیماران روانی – مبتلایان به غش و ضعف اعصاب – دیوانگان – و كسانیكه به سكتههای موقتی دچار میگردند، میباشند. 
این پزشك در مورد بیمارانی كه مبتلا به بیماریهای مختلف روانی بوده اند روشهای درمانی گوناگونی را به كار میبرده و شیوههای مختلف درمانی را عملی میكرده است. 

عضوی كه این پزشك مخصوصا" بدان توجه میكرده و دانش درمانی خود را بدان معطوف میداشته است، مغز و دستگاههای عصبی و یا بهتر بگوییم سلسله اعصاب بوده است. 
حالات روانی – میزان تسلط بر اعصاب و دیگر عكس العملهائی كه بازگو كننده گونه بیماری شخص مبتلا به اختلالات عصبی و روانی میباشند، عناصر و علامات مشخص كننده و مورد توجهی بوده اند كه این پزشك میتوانسته است به كمك آن به تراپی و درمان كردن بیمار روانی بپردازد. 
این پزشك با یك تراپی مخصوص نوع بیماری را تشخیص و به درمان آن اقدام میكرده است. 

نحوه و چگونگی تراپی و درمان او به احتمال خیلی ضعیف شامل یك بیهوشی (شاید هیپنوتیزم – Hypntism) بوده، كه به كمك آن بیمار را به بازگوییها و اعترافات ناگزیر میسازد، میشود، البته به گونهای ابتدایی و ساده. او به كمك روش معجزه آسا و اعجاب انگیز خود بیمار را معاینه میكرده و به كمك كلمات و بیانات مؤثر و سحرآمیز خود بیماران را تحت معالجه قرار میداده است. 

با اعمال این روش پزشك معالج برای بیمار روانی هم آهنگی و كنترل و توازن عصبی و روحی را امكانپذیر میساخته است. البته این كار تا آنجه كه در حد توانایی او و منطبق با دانش روان كاوی و روان پزشكی در ایران باستان بوده و قابل اجرا بوده است. 

كاربرد و اعمال روشی كه شباهت به بیهوشی آزمایشی (Hynotism) دارد، در مورد بیمار روانی به این پزشك كه با وظیفة سنگینی روبرو بوده است، سهولت در پی بردن به مشكلات و نكات ثقیل و مهم و علل رنجوری بیمار كه بیماری روانی تا حدود قابل قبولی زاییده آنها میباشند، به این پزشك كمك میكرده است. مانتره پزشك روش مزبور را با دقت و دلسوزی برای مدتی طولانی بر روی شخص بیمار انجام میداده است. البته نباید تصور كرد كه این شیوه تراپی و درمان در همان قالب هیپنوتیزم مدرن امروزی بوده بلكه روش مانتره پزشك بیشتر جنبه علت شناسی و دیاگنوستیك داشته است. 
(دیاگنوستیك به معنای تشخیص نوع بیماری از طریق معاینه است.) 

مانتره پزشك به كمك كلمات مقدس آسمانی میتوانسته است بیمار روانی را از تلقینهای بیهوده و ناآرامیهای درونی و عدم تسلط بر اعصاببرهاند. روش سحر انگیز او در ایران باستان قابل توجه دیگر پزشكان و دانشمندان و مخصوصا" درباریان و پیشوایان مذهیب بوده است. 
اصولا بیماران روانی نه تنها برای خود خطرناك هستند بلكه برای تمام افراد اجتماع مخصوصا" برای كسانی كه با این بیماران هم زیست میباشند تهدید آمیز و خطرناك هستند. 

در میان پزشكان نامبرده این پزشك نیز طرفداران زیادی داشته است و مردم او را گرامی داشته و در شمار تواناترین اطباء در این حرفه پر اهمیت به حساب میآوردند. 
این نه تنها در مورد مانتره پزشك نیاز به یاد آوری است بلكه در جامعة پزشكی ایران باستان این موضوع اهمیت فراوان و فوق العاده داشته است كه پزشكان از هر گروه و صنف كه بوده و دارای هر گونه تخصصی كه بوده اند زیر نظر یك گروه صلاحیتدار كه اجتماعی از روحانیون دانشمند و صاحبنظر را تشكیل میداده اند بوده اند. نه تنها هنر و توانایی و دانش پزشكی آنها مورد مراقبت این گروه قرار میگرفته است بلكه محصول كار آنها شدیدا" تحت كنترل آنها بوده است. 


آمار دقیقی از مراجعین بیمار كه به هر صنف پزشكی و به هر یك از پزشكان مراجعه میكرده اند در دست این گروه بوده و نیز ریز تعداد دردمندانی كه با تلاش این پزشكان با موفقیت مداوا شده اند در اختیار مقامات مسئول و بازرسان دولتی قرار میگرفته است و این گروه جوابگوی مقامات دولتی بوده است. موضوع همكاری و همفكری پزشكان كه در ایران باستان تشكیل سندیكاهای كوچك و ساده ای را میداده اند امر جدائی ناپذیر از نظام پزشكی آن زمان بوده است. پزشكان كنگرههایی به صورت گردهم آییهای ساده در اجتماعات ساده پزشكی آن زمان تشكیل میداده و دربارة مسائل و مشكلات و انواع بیماریها و چگونگی درمان آنها با یكدیگر به مشورت مینشسته اند و تازه ترین اطلاعات پزشكی را با یكدیگر رد و بدل میكرده اند. 

در میان این گروه همانگونه كه اشاره شد مانتره پزشك جای خاصی را داشته است اگر چه دانش پزشكی در آن زمان مراحل اولیه و فوق العاده ساده خویش را میپیوده است ولی انسانها به هنر و موفقیت پزشكان و خاصه به توانایی و دانش مانتره پزشك در امر درمان بیماریهای روانی ایمان داشتهاند. طبعا" مدت زمان كسب دانش پزشكی این پزشك از همة پزشكان دیگر طولانی تر بوده است و علاوه بر وظایف موبدی كه این پزشك در اجتماع به عهده داشته است به عنوان پزشك بیماریهای روانی نیز به شغل طبابت اشتغال داشته است. 

پیشوایان مذهبی كه این پزشك به استناد تاریخ در صدر آنان قرار داشته است مسئول رسیدگی به چون و چند وظایف دیگر پزشكان بوده است. (لازم است در این مورد به وندیداد 7-44) مراجعه شود. 
به استناد تاریخ و نوشتههای اوستایی مانتره پزشك در پیش گیری بسیاری از بیماریهای مؤثر بوده است. این پزشك از روش اصلی ‹‹اشا›› كه اساس و پایه جلوگیری از بروز بیماریها در آیین زرتشتیان است پیروی میكرده است. 
در اوستا دربارة این پزشك چنین آمده است- بهتر از همه و هر چیز واژه درمان بخش و مقدس كه مرد با ایمان را از درون (اندرون) درمان میكند میباشد و این در میان داروهای بهبود بخش از بهترین و مؤثرترین میباشد. (یشت 3-6) 
البته مانتره پزشك به شیوه ویژه ای كاربرد اساس بهزیستی را بر مبنای اشا معمول كرده و همگان را به اجرای آن وادار میكرده است. 

او كه در عین حال و به گونه ای كه اشاره شد بیماران خود را با ملایمت و مهربانی – همدردی وت سكین و با زمزمة جملات امید بخش مورد معاینه و درمان قرار میداده است. 

در بسیاری از قطعات اوستایی این پزشك به طبیب الاطباء (اوستایی (baêsazanam baêshazyetemo) یا درمانبخشترین درمان بخشان (درمان كننده ترین در میان درمان كنندگان) معروف است. (یشت 3-5 و یست 14-3 و وندیداد 7-44) گروه مانتره پزشكان از همه پزشكان دیگر مورد اطمینان ایرانیان بوده و مقام ارجمندی را داشته است. 
فرمانها و آئین پزشكی مانتره پزشك و آنچه او به بیماران تجویز میكرده است نه تنها برای بیماران او سودمند بوده اند بلكه تمام اجتماع ناگزیر به پیروی از آنان بوده است. فرمانهای او كه بر طبق ضوابط آئینی و هم آهنگ با نظام پزشكی آن زمان بوده و هنوز نیز معتبر میباشند بدین قرارند: 

جسم (تن – بدن) – لباس – خانه و محیط زیست و نظایر آن كه در اختیار ایرانیان قرار دارند باید از آلودگی به دور داشته شوند- انسانها و موجودات زنده دیگر باید خویش را از ‹‹نسا›› (لاشه انسان و جانوران و آنچه در این سطح كه میكرب زا و بیماری آور باشد) به دور نگهداشته و با آنان در تماس نیایند. با توجه به هنر و نوع درمانی این پزشك میتوان او را با روانپزشكان و روانكاوان امروزی با در نظر گرفتن دانش پزشكی آن زمان و مقایسه آن با پزشكی پیشرفته امروز، مقایسه كرد. 
آنچه در مورد هنر پزشكی و توانایی پزشكان ایران گفته شد نمیتواند گویای استعداد خارق العاده نیاكان ما در این میدان پر مسئولیت باشد. باید پنداشت كه پزشكان آن زمان با لوازم ابتدایی خود تنها حربه آنها در مقابل بیمارانی كه دارای بیماریهای صعب العلاج بوده اند نیروی تفكر آنها و تسلط و ایمان به اندیشه پزشكی و توانایی حیرت انگیز خود بیمارن را درمان میكرده اند. اگر به مقیدات قانونی زمانهای پیشین بنگریم كه در برخی موارد مبین آن است كه اگر پزشكی موفق به درمان بیماری نمیشد احتمالا او را قاتل میدانسته و یا در شمار او به حساب میآوردند. از سوی دیگر عدم توانایی نیاكان ما در تهیه مواد و داروهای لازم كه دلیلی جز عدم امكانات و گسترش پزشكی نداشته است معذلك اشخاص فوق العاده مستعد كه دارای صالحیت آموختن دانش پزشكی بوده اند، به كسب این دانش مبادرت میورزیده و به همنوعان خود كمك میكرده اند. 


دستمزد پزشكان در ایران باستان
 
آنگونه كه از نوشتة اوستایی ایران در زمان ساسانیان كه وندیداد نامیده میشود بر میآید پزشكان طبق تعرفه واحدی اجرت میگرفته اند و این اجرت در قبال درمان كامل كه منجر به بهبودی یقین بیماران میشده است قابل پرداخت بوده است. 
وندیداد این اجرت را برای عموم پزشكان از صنفهای مختلف و توانایی گوناگون پزشكی به آگاهی ما میرساند. 
اگر موبدی بیمار میشد و پزشكی به درمان این پیشوای مذهبی مبادرت میورزید و موفق به مداوای او میشد یك دعای خیر منتخب از آیات مقدس آسمانی كه در میان دینداران معمول بوده است به او اجرت داده میشد. بدین معنی كه یك روحانی در سطح پایینتر از موبد برای موفقیت بیشتر و تندرستی او دعا میكرد و به این ترتیب پزشك معالج در قبال زحمت خود در درمان پیشوای دینی اجرت خویش را گرفته است. از اینجا میفهمیم كه تا چه اندازه یك موبد در ایران باستان مورد توجه و علاقه مردم بوده است و چه استثناهایی برای او در همه سطوح قائل میشده اند. (وندیداد 7-41) 

پرداخت این اجرت درمانی به نظر من مبین آن است كه موبد دینی فوق العاده مورد احترام بوده است. اگر سرپرست (پدر) خانواده ای بیمار میشد و تحت درمان قرار میگرفت پس از بهبود یافتن به پزشك معالج او در مقابل زحمات درمانی یكحیوان بزرگ در كمترین و یا بهتری بگوئیم پائینترین سطح ارزش داده میشده است (توضیح اینكه اینگونه حیوانات بیشتر مورد استفاده كشاورزی یا جنگی ون ظایر آن را داشته اند مانند گاو – اسب – و شتر و مانند آنها) (وندیداد 7-41) 
اگر دهدار بیماری به وسیله پزشكی تحت درمان قرار میگرفته و معالجه میشده است دستمزد پزشك معالج او در قبال زحماتش یك رأس جانور مفید بزرگ (اندام) كه ارزش متوسط داشته است دریافت میكرده است (وندیداد 7-41) 
اگر یك مالك زمینهای زراعتی از بیماری نجات مییافته است به پزشك درمان كننده او یك رأس حیوان (خانگی) مفید بزرگ اندام در ارزش سطح بالا یا بهتر بگوئیم فوق العاده گرانقیمت داده میشده است. 
اگر یك استاندار (ساتراپ) بیمار به وسیله تلاش پزشكی درمان میشده است به پزشك معالج او یك ارابه كه به چهار چرخ مجهز بوده است تعلق میگرفته است (توضیح اینكه در وندیداد این گرانترین اجرت پزشكان میباشد) (واندیداد 7-41) 

اگر كدبانویی (زن خانه – زن خانه دار – همسر سر پرست خانه)ای بیمار میشده و پزشكی در درمان او میكوشیده و موفق به درمان این كدبانو میشده است در مقابل زحمات پزشك معلاج به او یك قاطر دستمزد داده میشده است. (واندیداد 7-42)
و در صورتی كه زن دهدار تحت درمان قرار میگرفته است اجرت پزشك معالج او ماده گاو و یا بهایی معادل آن بوده است. (واندیداد 7-42) 
اگر زن مالك زمینهای زراعی یا به اصطلاح بانوی دهسالار در اثر بیماری مجبور به تحت معالجه قرار گرفتن میشده پزشك معلاج او موفق به درمان او میشده است در مقابل به پزشك درمان كننده یك مادیان و یا بهایی معادل آن پرداخت میشده است. (واندیداد 7-42) 
و اگر زن استاندار (ساتراپ) تحت درمان قرار میگرفته است اجرت پزشك معالج او یك رأس شتر ماده و یا بهائی هم سطح آن بوده است (واندیداد 7-42) 

و چنانچه پسر خانواده ای بیمار میشده وبه وسیله پزشكی درمان مییافته است اجرتی معادل یك رأس حیوان اهلی بزرگ اندام كه از گرانقیمتترین است تعلق میگرفته است. (واندیداد 7-43) 

باز در اینجا نكته ای مهم و قابل توجه به چشم میخورد و آن اینكه اگر پدری بیمار میشده و پزشك او را معالجه میكرده است به عنوان دستمزد به پزشك معالج او یك رأس حیوان اهلی بزرگ اندام كه ارزش متوسط داشته است، داده میشده است – حال آنكه دستمزد پزشك معالج پسر او به مراتب بیشتر و گران تر است. از این رو میتوان پذیرفت كه پسران و خلاصه فرزندان خانواده در ایران باستان چه ارج و منزلتی داشته اند- زیرا از نظر اجتماعی در ایران باستان پسران جنگاور ودانا كه در ورزشكاری وهوشیاری مقام والایی داشته اند. 
تعیین تعرفه دستمزد پزشكان و دامپزشكان مشمول ضابطة خاصی میشده است و هیئت امنای پزشكی برای این منظور و سایر ویژگیهای مربوط به امر درمان در ایران باستان وجود داشته است و به استناد وندیداد 7- 44 بزرگ پزشكان (طبیب الاطباء یا = اوستایی Baêazanam = baêsazyotemo) در مقام پیش كسوتی پزشكان قرار داشته است و این تعرفههای تعیین نرخ و سایر قوانین و ضوابط پزشكی را مورد مطالعه قرار میداده و رأی نهایی پیوسته با موافقت او به مورد اجرا گذاشته میشده است. 

به احتمال زیاد همانگونه كه اشاره شد مانتره پزشك مقام داوری پزشكان را در مورد آن دسته پزشكان كه به جهت عدم رعایت مقررات پزشكی در درمان بیماران قصور مینموده و یا به خاطر عدم توانایی و قلت دانش در حرفه خویش موجب مرگ بیماران میشده اند به عهده داشته است. این قبیل پزشكان در دادگاههای ویژه أی كه محاكمه میشده اند و علاوه بر تحمل محرومیت در ادامة شغل پزشكی جرائم نقدی و كیفر جزائی را نیز متحمل میشده اند. 
طبعا" اینگونه مقررات در مورد دامپزشكان نیز معتبر بوده و شامل حال آن قبیل دامپزشكانی كه موفق به درمان حیوانات بیمار نمیشدهاند میشده است – گرچه در این مورد تنها در مورد كارد پزشكان (جراحان) در وندیداد سخن به میان آمده است – ولی میتوان قبول كرد كه پزشكان در سطح مملكت مشمول آئیننامه واحدی میشده اند كه شرح وظائف و توانایی هر پزشكی در هر صنف درمانی و نوع جرائم در صورت عدم توانایی در امر درمان بیماران را در بر میگرفته است. 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: